پرسشهایی پیرامون انتظارفرج امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
پرسش: انتظار آقا امام زمان آیا چون خیلی طول کشیده می شود گفت دیگر بیهوده است ؟ چون حضرت فقط به دیدن افراد خاص می روند ؟
پاسخ: در مورد سخن شما ابتدا لازم است حقیقت انتظار تا حدی روشن شود.فرج، یعنی نصرت و پیروزی و گشایش، مقصود از فرج، نصرت و پیروزی حکومت عدل علوی بر حکومتهای کفر و شرک و بیداد است. بنابراین، انتظار فرج، یعنی انتظار تحقق یافتن این آرمان بزرگ جهانی است. منتظر حقیقی، کسی است که حقیقتاً، خواهان تشکیل چنین حکومتی باشد. این خواسته آنگاه جدی و راست است که شخص منتظر عامل به عدل و گریزان از ستم و تباهی باشد وگرنه، انتظار فرج، در حد یک ادعا و شعار بی محتوا باقی خواهد ماند. از این رو، در روایات آمده است که انتظار فرج، خود فرج است؛ زیرا، کسی که حقیقتاً منتظر فرج و ظهور حجت خدا و تاسیس حکومت عدل گستر او است، زندگی خود را بر پایه عدل و داد استوار میسازد و او، انسانی است که حضور و غیبت امام، در نحوه رفتار و سیر و سلوکاش تفاوتی ندارد و قبل از تشکیل حکومت عدل او، چنین حکومتی را در زندگی خود پایدار ساخته است. ادامه مطلب ...تنگ غروب و ساحلِ شور و نوای عرفه
شکسته کشتی دلم، به ناله های عرفه
بر پرِ سجادهی دل، گره نشسته، وا نما
ای گل سجاده نشین، به یک دعای عرفه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
فرشته
ها در روز عرفه برای آزادی انسانها از دستان شیطان و بخشش معاصی وبردن
آنها به ملکوت مسابقه داده و منتظر ندای بنده های خدا هستند. اللهم لبیک.
مرا دعا کنید
به هر نفس بخوانمت، به نغمههای عرفه
من و غروبِ قسم و تو و خدای عرفه
چه کردهای تو با دلم، در این نسیمِ واپسین
به روضهای مهار کن! تو عقده های عرفه
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا دل بهاری عاشقانت را از آفت خزان دور بدار و به گلستان رحمت خویش در روز عرفه نائل گردان که رحیم و رحمان به هر دل و جانی. التماس دعا
ولین معنایی که از عید به ذهن میرسد،
تغییراتی است که انسان از ظاهر خود و یا در طبیعت میبیند . این آرایش
ظاهری همچون پوشیدن لباس نو و آمدن بهار طبیعت به یک معنا عید نامیده
شده است .
در روایتی از امیر المومنین علی علیه السلام آمده است که : هر روزی که انسان در آن به زشتی آلوده نگردد آن روز عید است چرا که زشتی مهمترین بستر ظهور نزاع میان آدمیان است وباعث برهم خوردن آرامش درونی و بیرونی انسانها میگردد و این همان چیزی است که با عید یعنی آرامش و شادمانی منافات دارد .
از
سوی دیگر
حرکت انسانها به سوی علم و معرفت همواره
با شادمانی و نشاط توأم است خاصه آنکه وقتی انسان معنای جدیدی کشف
میکند ، ابتهاج زائد الوصفی تمام وجود آدمی را در بر میگیرد ، آن لحظه
تازه عید نامیده میشود .
معنای دیگری که از عید,عارفان به ما آموخته اند ، جان باختن و قربانی کردن جان خویش در پای معشوق است . و نماد ظاهری آن ایام حج و عید قربان است که حیوانی را انسان به عنوان تحفه و هدیه به طرف جایگاه معینی میبرد تا برای کامل شدن عبادت قربانی کند . مولوی در این معنا گفته است : خویش فربه مینماییم از پی قربان عید کان قصاب عاشقان بس خوب و زیبا میکشد
کشته شدن در
پای محبوب و قربانی کردن خود مهمترین تعریفی است که مولوی
ازعید به ما میدهد
در تمامی این تعریفها عید برای انسان مطرح شده است ،یعنی ما در شرایط ویژه ای احساس مبارکی و نو شوندگی داریم . اما به نظر میرسد این تازگی قبل از آنکه در رابطه با ما معنی شود در باره تولید کننده این شرایط یعنی خداوند باید معنا شود . چون خداوند � بدیع السموات و الارض است � و خود را با عنوان �فتبارک الله احسن الخالقین� به ما معرفی نموده است .
واز سوی دیگر این مبارکی در تمامی ملک و ملکوت عالم جاری است ، لذا از این خدای بزرگ و مبارک میتوان هرلحظه طعم مبارکی را چشید به همین دلیل اگر عیدی است اولاً از آن خداست نه از آن آدمیان ، و این معنا با سایر تعاریف آمده در باب عید یک فرق گوهری دارد که آن محوریت خداست