سال ولادت
:
دهمین ثمره
باغ ولایت ودوازدهمین نهال خعصمت وطهارت ونخستین فرزند برومند پیشوای نهم در
سال 212 هجری در یکی از محلات مدینه شهر نورانی پیامبر بزرگوار اسلام در محلی
که موسوم به « صریا» بود دیده بر جهان گشود وبه زیباترین نامی مه در خاندان
رسالت سابقه دیرین وخوش خاطره ای داشت موسوم گردید ؛ پدر ارجمندش برای وی نام
« علی » را برگزید .
او که همانند
جد بزرگوارش مأ موریت دفاع از اسلام واحیای حقوق مسلمانان را از جانب
پروردگار عالم بعهده داشت همان کنیه ی جدش را بر خویشتن انتخاب کرد وبه
ابوالحسن موسوم گردید .
لقب ابن رضا
درخشان ترین عنوان وشهرت او ودیگر پیشوایان معصوم بعدی بود که آنروزها همچون
ستاره درخشان در میان دهها القاب دیگر بر تارک وی می درخشید . از دیگر القاب
آن حضرت می توان هادی ، ناصح ، عالم ، فقیه ، امین ، عسگری ، دلیل ، فاتح ،
نقی و مرتضی را نام برد چنانچه امروز بیشتر دوستداران وشیعیان او را با لقب
مشهور « هادی » میشناسند .
آن حضرت تحت
تربیتهای الهی ومعنوی پدر ، هفت سال واندی زندگی کرد وبعد از وفات پدر درخشان
ترین وشامخ ترین چهره ی اسلام بود که مشکلات فقهی وعلمی جهان اسلام را با
دانش وبینش خود حل وفصل می نمود .
مادر :
مادر عزیز
ومهربانش ، بانوی با فضیلت وتقوی ودانشمدندی یود در نهایت فداکاری ودلسوزی که
یکی از بانوان صالح ودرستکار شایسته ی روزگار خود محسوب می گشت بحدی که خود
امام 0ع) درباره ی او چنین میفرماید :
« مادرم عارف
وآشنا به مقام امامت وولایت بود . او با عنایت ولطف پروردگار اهل رحمت وبهشت
است . هرگز فریب شیطان ومکر و کید تجاوزکار وستکگر را بخود ندید واز نظر رتبه
ومقام کمتر از مادر انبیاء ومردان شایسته ی الهی نبود ...» .
نام گرامی وی
« سمانه » معروف به سیده وصاحب کنیه « ام الفضل مقربیه » از شاهزادگان رومی
بود که به اسارت لشکر مسلمانان در آمده بود وبه عنوان « ام ولد » آزاد گردید
وافتخارهمسری امام را پیدا نمود او یکی از آشنایان حقیقی به مقام ولایت کبری
واز مدافعین سرسخت زعامت وخلافت الهی بود .
تعیین
امامت آن حضرت :
پیشوای نهم
جز علی وموسی فرزند دیگری نداشت واز آنجا که میان علی وموسی در دانش وتقوی
وپرهیزکاری وفضایل معنوی از وجود
تا عدم واز زمین
تا آسمان فاصله وجود داشت برای هیچ انسانی این شبهه پدید نمی آمد که او
پیشوائی رقیب امام هادی (ع) گردد بخصوص که بارها حضرت هادی از طرف پدر
عالیقدرش امام جواد (ع9 تصریحاً به امامت تعیین گردیده بود .
در مرگ پدر :
هشت سال از عمر
شریفش نگذشته بود که غبار یتیمی بر چهره اش نشست در سال 220 هجری در آخر ماه
ذیقعده پدر بزرگوار وجوان خود را از دست داد ؛ پدری که نمونه بارز علم وتقوی
وفضیلت وشجاعت مظهر مبارزه با ظلم وستم وپناه درماندگان وبیچارگان بود .
مدت عمر وزندگی
اش از نظر زمان بسیار محدود بود چون فقط 25 سال در این جهان زندگی کرد که
هفت سال وچند ماه دوران پدر ئهفده سال بعدی از وی دوران امامت وپیشوایی او
بود که دخترش ام فضل را به عقد ازدواج او درآورد سپس دوران حکومت معتصم را
دید که در اوایل حکومت او بود که امام جواد در بغداد به شهادت رسید و در
کنار قبر جد بزرگوارش امام موسی بن جعفر (ع) مدفون گردید وامروز به نام
کاظمین معروف ومشهور است .
سالهای امامت
:
سالهای امامت
آن حضرت مصادف بوده است با قسمتی از خلافت معتصم و تمام خلافت متوکل و منتصر
و مستعین و در زمان خلافت المعتز بالله وفات یافتند
امام هادی
(ع) در مدینه اقامت داشتند تا اینکه متوکل در سال 232 ق به خلافت رسید.
چنانکه در تواریخ مذکور است متوکل به حضرت امیر (ع) و اهل بیت کینه شدیدی
داشت و کسانی که دور و بر او بودند به بغض و عداوت با آل علی شهرت داشتند و
از جمله آنها عبد الله بن محمد بن داود هاشمی معروف به «ابن اترجه» بود
متوکل از
امام جهت مسافرت به بغداد دعوت نمود و یحیی بن هرثمه را مأمور این کار کرد ،
هرثمه آن حضرت را در سال 233 ق به سامرا برد
رفتار متوکل
با امام به ظاهر محترمانه بود ولی پیوسته او را تحت نظر داشت و گاهی به حبس،
توقیف و یا جستجوی منزل آن حضرت امر میکرد .
آثار آن
حضرت
1 ) رساله ای
در رد اهل جبر و تفویض و اثبات عدالت و منزلت بین المنزلتین .
2 ) مجموعه
پاسخهایی که به پرسشهای یحیی بن اکثم قاضی القضات بغداد داده اند .
3 ) مجموعه
ای از احکام دین که ابن شهر آشوب در مناقب از خیبری و حمیری و از کتاب
مکاتبات الرجال از عسکریین نقل کرده است .
زیارت در کلام امام هادی(ع)
زیارت انسانهای وارسته,موجب
بقا و استمرار حیات علمی و معنوی آنان می گردد,
آنچنان که در حدیتی از پیامبر اکرم (ص)1 اتر زیارت امامان و
پیامبران بعد از مرگ همسان اتر زیارت ایشان در حیات است و همان آتار و
سازندگی را برای انسان دارد.
یکی از برترین زیارات ائمه (ع) که با فقرات بلندش به اوج وجود
ائمه اطهار وبلندای هستی آنان نظر دارد و زمینه معرفت و عرفان کاملتر انسان
را فراهم می سازد,
زیارت جامعه کبیره است که امام علی النقی(ع) آن را به شاگرد خویش2
آموخته است که در فصاحت و بلاغت احسن و اکمل زیارات است.
این منشور بلند,هر
چند که در لباس شرح فضایل و کمالات انسانهای کامل و خلفای برجسته الهی بیان
شده است,
لیکن معارف عمیق توحیدی آن اساس شرک را بر می کند و وجود انسان را از حقیقت و
نور ولایت و معرفت سیراب می کند.
امام هادی (ع) در این زیارت ائمه اطهار (ع) را با جلوه های
گوناگون معرفی کرده تا زائر از دریچه های مختلف,
ایشان را الگو و اسوه خویش قرار دهد و بر تعالی خود همت گمارد.
زیارت جامعه در مقام امامت جایی خالی نمی گذارد تا دیگران آن
را پر کنند.
ابتدای زیارت با بهترین تحیت و بزرگداشت,
سلام,
آغاز می شود و در ادامه بالاترین معارف اعتقادی انبیا و ائمه (ع) را
,که
هر کدام در عین سادگی نیاز به تشریح و تبیین دارد,
بر می شمارد
;
باشد که به تاسی از این ذوات مقدسه وجودمان لبریز از ایمان شود:
السلام علیکم یا أهل بیت النبوة وموضع الرسالة ومختلف
الملائکة ومهبط الوحی ومعدن الرحمة وخزان العلم ومنتهى الحلم وأصول الکرم
وقادة الأمم وأولیاء النعم وعناصر الأبرار ودعائم الأخیار وساسة العباد
وأرکان البلاد وأبواب الإیمان وأمناء الرحمن وسلالة النبیین وصفوة المرسلین
وعترة خیرة رب العالمین ورحمة الله وبرکاته السلام على أئمة الهدى ومصابیح
الدجى وأعلام التقى وذوی النهى وأولی الحجى وکهف الورى وورثة الأنبیاء والمثل
الأعلى والدعوة الحسنى وحجج الله على أهل الدنیا والآخرة والأولى ورحمة الله
وبرکاتهولادت امام
نام شریف دهمین امام شیعیان حضرت امام هادی علیه السلام، علی است. در میان
القاب فراوان آن امام، «هادی» شهرت بیشتری دارد. کنیه امام هادی علیه السلام ابوالحسن است.
سال ولادت حضرت هادی 212 یا 214 هـ.ق است و محل ولادتش، جایی به نام صریا در نزدیکی
مدینه .
پدر بزرگوار امام هادی،
حضرت امام محمد جواد علیه السلام است و مادر بزرگوارش بانویی به نام
سمانه مغربیه. از
دوران کودکی
امام هادی جز چند واقعه، چیزی در تاریخ ثبت نشده است. با شهادت امام جواد
علیه السلام در سال 220 هـ.ق، حضرت هادی در سن هشت یا شش سالگی به امامت
رسیدند.
اگر چه حضرت هادی 42 سال بیشتر عمر نکرد، اما دوران 34 ساله امامت او
نسبت به دوران امامت برخی دیگر از ائمه علیهم السلام طولانیتر است. پدر
بزرگوار امام هادی علیه السلام در مواردی به امامت فرزندش تصریح فرموده
است. امام هادی بهدلیل قابلیت و لیاقت و عنایت الهی، از
جایگاهی رفیع نزد خداوند برخوردار است.
امامت در کودکی و حاکمان معاصر
دوران امامت حضرت هادی علیه السلام همزمان بود با سلطهی شش تن از
حاکمان عباسی،
و همین موضوع، شرایط ویژهای را برای او ایجاد کرد. از طرفی امام می بایست
در شرایط خفقان و ارعاب حکومت عباسی، به رسالت الهی خویش عمل کند که
ارتباط با یاران و دوستان و هدایت آنان گوشهای از این رسالت مهّم محسوب
میشد؛ و از طرفی به گونهای عمل کند که حساسیّت حاکمان عباسی برانگیخته
نشود .
بر این اساس
دوران سی و چهار ساله امامت
امام هادی اگر چه طولانی است اما وی به علت محدودیتهای ایجادشده از ناحیه
حاکمان عباسی، پیوسته در مراکز نظامی تحت نظر و مراقبت ویژه بود و کمتر
امکان ارتباط علنی و آزاد با یارانش را داشت .
تبعید امام به
سامراء ، یکی از از فشارهایی است که حکومت عباسی علیه وی اعمال کرده بود؛ و علت این که به امام هادی و نیز به فرزندش
امام حسن عسکری علیه السلام عسکرین
می گویند حضور اجباری و ناخواسته این دو بزرگوار در محلّههای نظامی و تحت
مراقبت نیروهای امنیتی و دستگاه ستمپیشهی عباسی بوده است.
فضایل امام
در چنین وضعیتی، امام هادی علیه السلام به تناسب موقعیتهای
مختلف مکانی و زمانی، گاهی با استفاده از نفوذ معنوی و تاثیر فوقالعاده
نفسانی خویش
صحنه هایی را برای اتمام حجت و تبیین حق و هدایت افراد به تماشا میگذاشتند.
درایت و بینش توحیدی و برخورد اصولی و حکیمانه امام در زمان حکومت عباسیان باعث شد که دقیقترین و عالیترین
معارف توحیدی و اعتقادی برای جهان اسلام به یادگار بماند.
گذشته از پاسخ امام هادی علیه السلام به پرسشهای گوناگون مردم و نیز احتجاجات آن حضرت در زمینههای مختلف، زیارت معروف به
جامعه کبیره که معرّفی و تبیین مقامات امامان معصوم علیهم السلام است نیز از سخنان ارزشمند بهجا مانده از آن امام بزرگوار است.
حضرت هادی همچون سایر امامان شیعه در دوران امامت خود نمونههای فراوانی از
معجزات ، مکارم اخلاق، استجابت دعاها.
کلمات و سخنان حکیمانه آموزنده و حیاتبخش در زمینه های متنوع را در تاریخ به ثبت رساندند.
همسر و فرزندان:
حضرت هادی علیه السلام حدود هجده سالگی یعنی تقریباَ در سال 230 هـ. ق با زنی به نام
حدیث یا سوسن ازدواج کرد که ثمره این ازدواج امام حسن عسکری علیه السلام است.
فرزندان دیگر امام هادی عبارتند از: حسین، محمد،
جعفر کذّاب و دختری به نام علیّه یا عایشه.
حضرت هادی علیه السلام برادری به نام
موسی مبرقع دارد و نیز دو خواهر به نامهای فاطمه وامامه.
امام هادی سرانجام پس از 42 سال زندگی سراسر رحمت و برکت در سال 254 هـ. ق در سامراء توسط حاکمان ستمگر عباسی به شهادت رسید و در همان شهر به خاک سپرده شد.
میلاد
اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام ابوالحسن علیالنقی الهادی
(علیهالسّلام) پیشوای دهم شیعیان در پانزدهم ذیحجّه سال 212 هجری قمری در
اطراف مدینه در محلی به نام «صریا» بهدنیا آمد،
[1] پدر بزرگوار ایشان حضرت امام جواد (علیهالسّلام) و مادرش بانوی گرامی «سمانه» است که کنیزی با فضیلت و با تقوّی بود.
[2]
مشهورترین القاب آن حضرت؛ «نقی» و «هادی» است. به آن حضرت ابوالحسن الثالث
نیز میگویند. در سن هشت سالگی حضرت بر مسند امامت نشست و به مدّت 34 سال
شیعیان خود را از برکات و فیوضاتش بهرهمند ساخت و در سال 254 در سن چهل و
یک سالگی به شهادت رسید.
در
زمان حیات حضرت، شش خلیفۀ عباسی یکی پس از دیگری بر کرسی خلافت نشستند و
دوران ظلم و اختناق شدیدی را بر شیعیان و علویان رقم زدند. نامهای آنها
عبارتست از؛ معتصم (217-227)، واثق (227-232)، متوکل (232-248)،
منتصر(6ماه)، مستعین(248-252)، معتز (252-255). البته بهخاطر نفوذ ترکان
و بردگان، خلفای عباسی در این دوران بسیار ضعیف و عملاً به یک مقام
تشریفاتی تبدیل شده بودند و از طرفی دربار خلفا غرق در فساد و شهوترانی و
گناه شده بود و اینگونه مسائل منجر به ظلم و جور در سطح جامعه شده بود.
در
این فرصت، برخی علویان حرکاتی را انجام میدادند. لکن غالباً منجر به شکست
میشد. چون؛ رهبری اصلی بر عهده وجود مقدس ائمه(علیهم السّلام) بود، که
در آن زمان در پادگان نظامی تحت کنترل شدید بودند.
در
میان خلفاء، متوکل بیشتر از همه هم عصر امام بود، و بیشترین کینه را نسبت
به ایشان داشت. متوکل نسبت به شیعیان و بنیهاشم بسیار خشن بود و آنان را
با بدگمانی خودش متهم میکرد. وزیر او «عبیدالله بن یحیی بن خاقان»، نیز
در این زمینه او را یاری کرده و پیاپی از بنیهاشم نزد او بدگویی مینمود.
تا جائی که متوکل در خشونت و احجاف، گوی سبقت را از تمامی خلفای بنیعباس
ربود.
[3]
او در سال 236 بارگاه امام حسین (علیهالسّلام) را ویران کرده و به آب بست
و از زیارت حضرت جلوگیری نمود. از جمله جنایات او؛ کشتن شیعیانی چون
ابنسکّیت و شکنجه بسیاری دیگر از شیعیان بود. او نسبت به امیرالمؤمنین
(علیهالسّلام) و خاندانش کینۀ عجیبی داشت و به محض اطلاع از علاقه فردی
به حضرت، اموال او را مصادره و او را به هلاکت میرساند.
[4]
اوضاع بهقدری برای حضرت امام هادی (علیهالسّلام) تنگ و دشوار بود که محمدبن اشرف نقل میکند:
همراه
حضرت در مدینه راه میرفتم. حضرت به من فرمود: تو پسر اشرف نیستی؟ عرض
کردم: آری. آنگاه خواستم سئوالی بپرسم، که حضرت بر من سبقت گرفته و
فرمودند: ما در حال گذر از شاهراهیم و این محل برای طرح سئوال مناسب نیست»،
[5]
بدین ترتیب حضرت در دوران خویش دائماً تقیه میفرمودند.
یکی
از تدابیر سیاسی حضرت، استفاده از شبکههای ارتباطی در سراسر بلاد اسلامی
بود. به گونهای که حتی در قم نیز،افرادی مثل محمد بن داود قمی و محمد
طلحی به عنوان وکلای حضرت حضور داشتند. البته ائمه پیشین نیز، از این
شبکههای ارتباطی استفاده مینمودند. در این زمینه محمد بن داود نقل
میکند:
اموالی
را از قم خدمت امام میبردیم. در راه پیک امام رسید و گفت اکنون زمان
مناسبی نیست. ما اموال را برگردانده و بعد از مدتی طبق دستور حضرت، آنها
را بر شترانی بار کرده و بدون ساربان فرستادیم. مدتی بعد که خدمت امام
رسیدیم، تمام اموال را به همان حال دیدیم.
[6]
امام
در بین مردم و حتی مأموران حکومتی محبوبیت ویژهای داشته است. به گونهای
که "یحیی بن هرثمه" که مأمور انتقال امام به سامّراء بوده، بعد از ورود به
مدینه و خانه حضرت، با نگرانی و اضطراب مردم در تمام شهر روبه رو میشود و
در هنگام عبور از بغداد فرماندار بغداد، اسحاق بن ابراهیم طاهری به او
میگوید:
«یحیی! این آقا فرزند پیامبر است، اگر متوکل را در کشتن او تحریک کنی، خونخواه تو رسول خدا است».
[7]
از این عبارات معلوم میشود که حضرت حتی در بین دشمنانش نیز از محبوبیت
خاصی برخوردار بوده است. نفوذ کلام حضرت بقدری است که در بزم شراب متوکل
با ایراد چند بیت حکمت، که به امام اصرار داشت، آنچنان وی را منقلب کرد،
که متوکل به سختی گریه کرد و تمام اهل مجلس نیز گریستند، سپس بساط شراب را
جمع کرد و چهار هزار درهم تقدیم حضرت کرده و او را با احترام به منزلش باز
گرداندند.
[8]
متوکل در اواخر عمر خود دستور داد که امام را به قتل برسانند ولی حضرت فرمودند:
بیش از دو روز نمیشود که متوکّل کشته میشود و همین طور هم شد.[9]
یکی از مسائلی که در زمان حضرت بازارِ گرمی پیدا کرده بود؛ مکاتب منحرف و
افراطی بود، که حضرت با نوشتن نامههای مختلف به سراسر بلاد، شیعیان را از
خطرات برحذر داشته.مثلاً در اختلافی که بین فارس بن حاتم و علی بن جعفر
پیش آمده بود. حضرت طی نامهای، فارس را لعن کرد و دستور قتل او را صادر
کرد و برای قاتلش بهشت را تضمین نمود، که فردی به نام جنید او را کشت.
[10] و دستور امام بدین صورت اجرا شد.
این
مبارزات منفی امام، و کنترل شیعیان و جامعه اسلامی، برای طاغوتیان آن زمان
قابل تحمّل نبود و بالأخره این امام همام در زندان معتزّ خلیفه عباسی که
یکی از پسران متوکّل بود، مسموم گردیده و به شهادت رسید و در ماه رجب سال
254 هجری قمری در منزل خویش در سامرا مدفون گردید.
[11]
منابع:
1- شیخ مفید، محمّد بن محمد بن النعان؛ الإرشاد، چاپ مکتبه بصیرتی بی تا.
2- ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین؛ مقاتل الطالبین، نجف، منشورات مکتبة الحیدریّه، 1385ه.ق.
3-مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، چاپ دوم، تهران، مکتبه اسلامیه، 1395ه.ق.
4- إربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمّه، تبریز، مکتبه بنیهاشمی، 1381ه.ق،.
5- ابن أثیر، عزالدّین أبی الحسن علی بن الکرم؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر، بی تا.
6- شیخ طوسی، محمد بن حسن؛ اختیار معرفة الرجال، مشهد، دانشگاه مشهد، 1348ه.ش.
7- سبط ابن الجوزی، یوسف بن فرغلی؛ تذکرة الخواص، نجف، مطبه حیدریه، 1383ه.ق.
8- مسعودی، ابی الحسن علی بن الحسین؛ مروج الذهب، بیروت، دارالاندلس، بی تا.
9- طبرسی، حسن بن فضل؛ اعلامالوری، چاپ سوم، دارالکتب الاسلامیّه، بن تا.
10- شلبجی، مؤمن بن حسن؛ نورالأبصار، قاهره، مکتبه المشهد الحسینی، بی تا.
[3]- مقاتل الطالبین، 395.
[4]- الکامل فی التاریخ، ج7، ص 55.
[5]- بحارالانوار، ج50، ص 176، کشف الغمّه، ج3، ص 175.
[6]- بحارالانوار، ج50، ص 185.
[7]- تذکرة الخواص، ص 359.
[8]- مروج الذهب، ج4، ص 11.
[9]- کشف الغمّه، ج3، 184.
[10]- اختیار معرفة الرجال، ص 519، حدیث 997.